کد خبر: 1218633
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۰
دو پسر جوان که در تهران دست به سرقت و زورگیر‌های سریالی می‌زدند در آخرین سرقت در یک کوچه بن‌بست در دام مأموران گرفتار شدند. 
 غلامرضا مسکنی 

دو پسر جوان که در تهران دست به سرقت و زورگیر‌های سریالی می‌زدند در آخرین سرقت در یک کوچه بن‌بست در دام مأموران گرفتار شدند. 
چندی قبل مردی در تهران به اداره پلیس رفت و از دو پسر جوان به اتهام زورگیری و سرقت اموالش شکایت کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «خانه‌ام در یکی از خیابان‌های شمال تهران است. هر روز صبح زود از خانه بیرون می‌آیم و با تاکسی به محل کارم می‌روم. لحظاتی قبل بیرون آمدم و وقتی داخل کوچه شدم، موتورسیکلتی با دو سرنشین راه مرا سد کرد. یکی از آن‌ها از موتور پیاده شد و چاقویی زیر گلویم گذاشت و با تهدید گوشی تلفن همراه و کیف پولم را به زور گرفت. ابتدا می‌خواستم در برابر آن‌ها مقاومت کنم، اما کوچه خلوت و سوت و کور بود، به همین دلیل از ترس جانم تسلیم آن‌ها شدم.»

 زورگیری‌های سریالی سارقان نقابدار 
با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور قاضی دادسرا برای بررسی و شناسایی سارقان خشن در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. 
بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد سارقان هنگام زورگیری نقاب به صورت و کلاه به سر داشته‌اند تا چهره‌شان شناسایی نشود. از سوی دیگر بررسی دوربین‌های مداربسته نشان داد زورگیران پلاک موتورسیکلت‌شان را مخدوش کرده‌اند تا ردی از خود به جا نگذارند. 
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات با شکایت‌های مشابهی روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت دو سارق موتورسوار به همین شیوه در کوچه و خیابان‌های شمالی تهران با تهدید چاقو از شهروندان زورگیری می‌کنند. اکثر شاکیان اعلام کردند زورگیران موتورسوار سحرخیز هستند و صبح زود که از خانه‌هایشان برای رفتن به محل کار بیرون آمده‌اند در دام آن‌ها گرفتار شده‌اند. 

 سارقان در بن‌بست 
در ادامه مأموران پلیس چهره فرضی متهمان را که چند نفر از شاکیان صورت آن‌ها را هنگام زورگیری و درگیری دیده بودند، ترسیم کردند، اما پس از بررسی آلبوم مجرمان سابقه‌دار دریافتند آن‌ها هیچ سابقه‌ای در اداره پلیس ندارند و تازه‌کار هستند. 
 در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده می‌شد، مأموران برای دستگیری و شناسایی متهمان محل‌هایی را که احتمال می‌رفت سارقان اقدام به زورگیری کنند به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند تا اینکه صبح چند روز قبل یکی از گشت‌های نامحسوس پلیس متوجه فریاد کمک‌خواهی مردی در یکی از کوچه‌های شمال تهران شدند. مأموران مشاهده کردند دو مرد موتورسوار با تهدید چاقو، اموال مرد رهگذر را به زور گرفتند و به سرعت فرار کردند. مأموران پلیس با دیدن این صحنه دو سرنشین موتورسیکلت را تعقیب کردند و متهمان هم با دیدن مأموران تلاش کردند با حرکات خطرناک مأموران را از تعقیب منصرف کنند، اما به اشتباه وارد یک کوچه بن‌بست و در دام مأموران گرفتار شدند. 
مأموران از متهمان چند گوشی تلفن همراه سرقتی کشف کردند که مشخص شد سارقان ساعتی قبل از چند شهروند سرقت کرده‌اند. همچنین معلوم شد سارقان دستگیر شده همان زورگیران سحرخیز به نام‌های فرزاد و منصور هستند که از مدتی قبل با دور‌دور کردن در خیابان‌های شمالی تهران اموال شهروندان را سرقت می‌کنند. دو متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌ها و زورگیری‌های سریالی اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. 

 طعمه کلاهبرداران 
منصور، پسر جوانی است که هیچ سابقه‌ای در کارنامه‌اش ثبت نشده و برای اولین بار به جرم سرقت و زورگیری با همدستی دوستش فرزاد که او هم سابقه‌دار نیست، دستگیر شده است. او می‌گوید خودش و همدستش قبلاً طعمه کلاهبرداری شده‌اند، به همین دلیل تصمیم گرفتند خودشان هم سرقت کنند. 
منصور سابقه‌دار هستید؟ 
نه، ما اصلاً تجربه‌ای نداشتیم و از مدتی قبل شروع به سرقت کردیم و برای اولین بار دستگیر شده‌ایم و اگر سابقه‌دار بودیم به این زودی دستگیر نمی‌شدیم. 
 اما حرفه‌ای عمل می‌کردید تا شناسایی نشوید؟ 
به‌هرحال همه می‌دانند برای اینکه از طریق دوربین‌های مداربسته شناسایی نشوی باید چهره‌ات را بپوشانی و ما هم ماسک می‌زدیم و پلاک را هم مخدوش می‌کردیم. البته یکی از دوستانمان سارق سابقه‌داری بود که اطلاعاتی از او گرفتیم. 
 شما سردسته باند هستی؟ 
ما دو نفر دوست و همکلاسی و تازه دیپلم گرفته بودیم که شروع به سرقت کردیم. اصلاً برای هم رئیس‌بازی نمی‌کردیم و با هم می‌رفتیم سرقت و اموال سرقتی را بین هم تقسیم می‌کردیم. 
‌چه شد که تصمیم گرفتید سرقت کنید؟ 
واقعیتش ما خودمان قبلاً طعمه فرد کلاهبرداری شدیم و بدهی بالا آوردیم و مجبور شدیم برای پرداخت بدهی‌مان سرقت کنیم. 
 چرا در دام کلاهبردار گرفتار شدید؟ 
من و دوستم تازه دیپلم گرفته بودیم و می‌خواستیم کاری را با هم شروع کنیم و پولدار شویم. مدتی قبل یکی از همسایه‌های قدیمی‌مان که مردی به نام پیمان است وقتی فهمید ما به دنبال کار هستیم به سراغمان آمد و پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای را مطرح کرد و ما هم فریب خوردیم. 
 چه پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای؟ 
او خودش را آدم خیری معرفی می‌کرد و می‌گفت به خانواده‌های نیازمند کمک می‌کند و برای تازه‌داماد‌ها و تازه‌عروس‌ها که وضع مالی خوبی ندارند جهیزیه تهیه می‌کند. به‌هرحال ۵۰ سال سن داشت و قیافه و ظاهرش هم آدم خوبی بود و ما به او اطمینان کردیم. وقتی فهمید دنبال کار هستیم، گفت مغازه‌ای دارد و حاضر است در اختیار ما قرار دهد تا سوپرمارکت بزنیم. قرار شد من و دوستم ۴۰ میلیون تومان فراهم کنیم و او هم ۴۰ میلیون تومان به ما کمک کند. حتی مغازه را هم به ما نشان داد و ما به او اعتماد کردیم. ۲۰ میلیون تومان با کمک خانواده‌هایمان فراهم کردیم و ۲۰ میلیون تومان هم از دوستان و بستگان قرض گرفتیم و به او دادیم، اما پیمان ناگهان غیبش زد. 
 چرا شکایت نکردید؟ 
ما هیچ سندی از او نداشتیم. 
 پس چطور به او پول دادید؟ 
او به ما کلک زد و گفت به خاطر اینکه تراکنش حساب‌هایش بالاست و باید مالیات زیادی پرداخت کند از ما خواست ۴۰ میلیون تومان را نقدی به او بدهیم. ما پول را دادیم و وقتی به سراغ مغازه رفتیم، متوجه شدیم مغازه متعلق به فرد دیگری است که برای اجاره آگهی داده بود. 
 چرا صبح زود برای سرقت می‌رفتید؟ 
صبح زود معمولاً افراد تازه از خواب بیدار شده‌اند و کمی گیج و منگ هستند، از طرفی هم کوچه و خیابان‌ها خلوت هستند و سرقت و زورگیری راحت‌تر است. 
 چقدر از این سرقت‌ها گیرتان آمد؟ 
هیچی گیرمان نیامد. همیشه گوشی‌هایی سرقت می‌کردیم که قیمت بالایی نداشتند و فقط هزینه زندگی‌مان تأمین می‌شد. ما پس‌اندازی هم نداشتیم که به طلبکاران بدهیم.

برچسب ها: سارقان ، زورگیری ، پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار